English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 172 (5895 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
two sector model U الگوی دو بخشی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sector U جدولی که حاوی سکتورهای غیر قابل استفاده دیسک سخت باشد
sector U ناحیه
sector U منطقه
sector U منطقه عمل منطقه مسئولیت
sector U منطقه واگذاری
sector U منطقه ماموریت قطاع اتش
sub sector U زیربخش
sub sector U بخش فرعی
sector U قطاع
sector U جزء تقسیم کردن
sector U بخش
sector U محله
sector U قطاع دایره
sector U قسمتی ازجبهه
sector U خط کش ریاضی ناحیه
sector U شیاری که خطا دارد و برای ذخیره مناسب قابل استفاده نیست .
sector U تقسیم دیسک به شیار رهایی
sector U کوچکترین فضای دیسک مغناطیسی که توسط کامپیوتر آدرس پذیر است . دیسکک به شیارهای هم مرکز تقسیم میشود و هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود که میتواند به بایتهای داده را ذخیره کند
sector U تقسیم دیسک به شیارهای آدرس پذیر
sector U دیسکی که شیارها با آدرس و داده کد شروع که در هنگام فرمت دیسک روی آن نوشته میشود, شرح داده می شوند
sector U دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sector U سوراخ در لبه دیسک برای نشان دادن محل اولین شیار
agricultural sector U بخش کشاورزی
disk sector U قطاع دیسک
sector of responsibility U منطقه مسئولیت
bad sector U شیاری که اشتباه فرمت شده است یا خطایی دارد و غیر قابل تصحیح یا نوشتن یا خواندن است
bad sector U قطاع بد
bad sector U قطاع خراب
defense sector U منطقه پدافندی
informal sector U بخش غیر رسمی
two sector economy U اقتصاد دو بخشی
disk sector U بخش دیسک
traditional sector U بخش سنتی
sector of fire U قطاع اتش منطقه تیراندازی
sector of fire U منطقه اتش
sector of a sphere U اکلیل کروی
sector commander U فرمانده ناحیه پدافند هوایی
modern sector U بخش نوین
modern sector U بخش جدید
monetary sector U بخش پولی
sector addressing U نشانی دهی قطاعی
nonmonetary sector U بخش غیر پولی
observation sector U قطاع دیدبانی
observing sector U قطاع دیدبانی
observing sector U منطقه دیدبانی
real sector U بخش متغیرهای حقیقی
sector of search U منطقه کاوش
sector of search U منطقه مراقبت رادار
sector of search U منطقه تجسس رادار
throwing sector U نقطه فرود وسیله پرتاب شده
teritiary sector U بخش ثالثه
teritiary sector U بخش سوم
government sector U بخش دولتی
hard sector U قطاع سخت افزاری
nonformal sector U بخش غیر رسمی
infrastructural sector U بخش زیربنائی
productive sector U بخش تولیدی
spherical sector U قطاع کروی
soft sector U علامت گذاری قطاع ها وبخشهای روی یک دیسک که از اطلاعات نوشته شده ان استفاده میشود
service sector U بخش خدمات
sector scan U کاوش منطقهای با رادار تجسس منطقهای
main sector U بخش اصلی
real sector U بخش واقعی
sector commander U فرمانده ناحیه
public sector U بخش دولتی
public sector U بخش عمومی
private sector U بخش خصوصی
sector interleave factor U عامل جاگذاری قطاع
steering worm sector U تاج فرمان
steering worm sector U چرخ دنده حلزونی قطاعی فرمان
fire support sector U منطقه پشتیبانی اتش
worm and sector sleering U چرخ دنده ی حلزونی و قطاع فرمان
air defense sector U منطقه ماموریت پدافند هوایی
air defense sector U منطقه واگذاری شده پدافندهوایی
model U الگو
model U قالب
model U نمونه قرار دادن
model U نمونه
model U سرمشق
s o r model U الگوی محرک- جاندار- پاسخ
s r model U الگوی محرک- پاسخ
model U قالب طرح
model U نقشه
model U طرح ریختن ساختن
s r s model U الگوی محرک- پاسخ- محرک
model U شکل دادن
s s model U الگوی محرک- محرک
new model U از نوطرح کردن
model U مطابق مدل معینی در اوردن
model U مدل سازی
model U نمونه اصلی
model U مدل
model U آنچه مثال کامل برای کپی کردن است
model U ساختن مدل کامپیوتری محصول جدید یا سیستم اقتصادی و..
model U کپی کوچک از چیزی که وضعیت آن پس از خاتنمه را نشان میدهد
model U گونه یک محصول
model U نوع یک محصول
model U قطعهای که برای به نمایش گذاشن به کار می رود
model U طرح
relational model U مدل رابطهای
vintage model U الگوی مقطع زمانی
random model U الگوی تصادفی
station model U مدلهواشناسی
random model U مدل تصادفی
vintage model U الگوی زمانی
validation of a model U تحقق پذیری یک الگو
validation of a model U اعتبار یک الگو
dressmaker's model U مانکنخیاطی
tiny model U مدل حافظه خانواده پردازنده Intel که امکان وجود چندین کیلوبایت داده وکد را ایجاد میکند
test model U نمونه ی ازمایش
stochastic model U نمایش ریاضی سیستم که حاوی اثرات اعمال تصادفی است
stochastic model U الگوی تصادفی
she was a model of besuty U نمونه زیبایی بود
probabilistic model U مدل احتمالی
bohr model U مدل بور
haavelmo model U الگوی هاولمو
hierarchical model U مدل سلسله مراتبی
huge model U مدل حافظه پردازنده Intel که به کد داده و برنامه اجازه ارسال بر حسب کیلوبایت میدهد.
imageing model U روش یا مدل ارائه تصاویر
conceptual model U شرح پایگاه داده ها یابرنامه به صورت دادهای وارد وموضوعات مربوط به آن
large model U مدل حافظه که کد و داده تا کلید بایت جریان دارند ولی اندازه ترکیبی باید از مگابایت کمتر باشد
macro model U الگوی کلان
mathematical model U الگوی ریاضی
electrical model U مدل الکتریکی
economic model U الگوی اقتصادی
econometric model U الگوی اقتصادسنجی
conjunctive model U الگوی عطفی
corporate model U نمایش یا شبیه سازی ریاضی اعمال حسابداری و خطوط راهنمای سیاست مالی یک شرکت
cosmological model U مدل کیهان شناختی
data model U مدل داده
decision model U الگوی تصمیم گیری
deteministic model U مدل قطعی
dynamic model U الگوی پویا
dynamic model U مدل پویا
mathematical model U مدل ریاضی
mathematicl model U الگوی ریاضی
normative model U الگوی هنجاری
pilot model U مدل ازمایشی
planning model U الگوی برنامه ریزی
probabilistic model U الگوی احتمالی
pilot model U نمونه ازمایشی
molecular model U الگوی مولکولی
model geometric U یک قسمت یا یک ناحیه جغرافیایی که روی یک سیستم گرافیکی کامپیوترطراحی و در یک پایگاه ذخیره شده است
noncompetitive model U الگوی غیر رقابتی
model geometric U نمایش کامل سه بعدی یا دوبعدی صحیح هندسی از یک شکل
probabilistic model U الگوی تصادفی
neoclassical model U الگوی نئوکلاسیک
model building U الگوسازی
micro model U الگوی خرد
pilot model U مدل یا قالب نمونه اولیه وسایل و ماشین الات یاقطعات
perspective spatial model U مدل برجسته زمین زیر برجسته بین
wire frame model U نمایش داده شده با خط وط و منحنی به جای مکانهای توپر یا داشتن فاهر جامد
ISO/OSI model U معماری چند لایه که نحوه کار کامپیوتر و شبکه را بیان میکند
budget forecasting model U مدل پیشگویی بودجهای
balanced growth model U الگوی رشد متوازن
perspective spatial model U مدل برجسته بینی
stimulus response model U الگوی محرک- پاسخ
macro dynamic model U الگوی کلان پویا
leading edge model U IB سازگار است یک میکروکامپیوتر کم هزینه که با کامپیوتر شخصی
ISO/OSI model U INTERCONNECTION SYSTEM OPEN/ORGANIZATION STANDARDS INTERNATIONAL
stick and ball model U الگوی گلوله و میله
sales forecasting model U مدل پیش فروش
file level model U نمونهای مربوط به تعریف ساختارهای داده برای کارایی بهینه برنامههای کاربردی یا بررسیهای پایگاه
free electron model U الگوی الکترون ازاد
tandy model 000hl U IBکامپیوتر شخصی سازگار باریزکامپیوتر XT
micro dynamic model U الگوی خرد پویا
the math teacher-turned-model U آموزگار ریاضیی که مدل شده است.
Just check out the new sports car model! U نگاه بکن به مدل تازه خودروی کورسی !
space filling molecular model U الگوی مولکولی فضا پر کن
stimulus organism response model U الگوی محرک- جاندار- پاسخ
stimulus stimulus model U الگوی محرک- محرک
Recent search history Forum search
2single gas
2single gas
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com